شنبه ۱۵ اردیبهشت ۰۳

ساززندگي

ضرورت ازدواج

۶۷ بازديد
strong> چه مباحثي در باب ضرورتسايت ازدواج وجود دارد پسر ؟

دختر

من مفصل راجع همسان همسان يابي به ضرورت صيغه همسان يابي لزوم سايت همسريابي ازدواج عشق صحبت كرده ام چه مباحثي در باب ضرورت ازدواج وجود دارد ؟

من مفصل راجع به ضرورت لزوم ازدواج صحبت كرده ام . در چند جمله مختصراً عرض ميكنم.

ازدواج اقتضاي طبيعت انسان است و خداوند انسان را به گونه اي خلق كرده كه دنبال زوج مي رود 

 سبحان الذي خلق الازواج كل ها : منزه است خدايي كه موجودات را زوج آفريده . حيوانات و گياهان

و حتي در جمادات هم اين زوجيت وجود دارد كساني كه ازدواج نمي كنند به هر حال ضررهايي را متحمل

ميشوند و از فوايدي محروم ميشوند مثلا كسي كه ازدواج نميكند طبيعي است كه تشكيل خانواده هم

نمي دهند و وقتي خانواده تشكيل نشد اساس خانواده و بنيان خانواده متزلزل ميشود و به تبع آن جامعه

متزلزل ميشود . چون جامعه را هم خانواده تشكيل ميدهد و اين يك ضرورت است و همان مشكلي

 است كه الان غرب با آن مواجه است . زمينه شرارت در مجردها بيشتر است البته منظور ما اين

نيست كه خداي نا خواسته آدمهاي مجرد شرور و اهل گناه هستند . نه عرض كردم زمينه .

لذا ما گاهي مجردهايي داريم كه خيلي هم از نظر معنوي بالاتر از متأهل ها هستند و برعكس خيلي

متاهل هايي داريم كه پرهيزكاري را رعايت نميكنند . زمينه شرارت در مجردها بيشتر است .

 رسول گرامي خطاب به شخصي به نام عكاف فرمودند : عكاف ازدواج كن و گرنه تو از گناهكاران

 خواهي بود . در مورد زمينه شرارت فرمودند : شرورترين امت من عذبها هستند .

 اينها ضررهاي ازدواج نكردن است و ازدواج چقدر فايده دارد. ازدواج باعث حفظ دين و

 ارتقاء ايمان ميشود . چقدر روايت داريم صواب نماز متاهل ار مجرد بيشتر است . غير از اين

 آرامشي كه انسان پيدا ميكند . من از جنس خودتان زوج هايي آفريدم تا در كنار هم آرامش گيريد.

 افراد مجرد ، بويژه خانم ها اين آرامش و امنيت رواني را از دست ميدهند . و خانم هاي خيلي

 بدنبال امنيت رواني هستند و اين با ازدواج  امكان پذير است . شخصيتي كه جامعه به شخص

متاهل ميدهد بيشتر است . فرد متاهل در جامعه مورد تكريم قرار ميگيرد و جامعه بيشتر او را

قبول دارد و انسان ارتقا پيدا ميكند احساس مسئوليت بيشتري بر دوششان آمده است و اگر

 خداوند هم فرزندي  بدهد تعداد افرادي كه مسئوليت در مقابل آنها داريم ، بيشتر است .

استعدادهايشان را به كار ميگيرند و احساس هايي در انسان وجود دارد مثل محبت كردن ،

خوب اين با ازدواج امكان پذير عشق است وقتي ما ازدواج نكنيم به چه كسي مي خواهيم سايت همسريابي محبت كنيم .

البته مقداري به خواهر و پدر و مادر ولي بيشتر آن به همسر است . احساس مورد محبت قرا ر

گرفتن ، احساس تعلق داشتن به خانواده ها

 انگيزه هايي كه مثلا براي اينكه بحرانهايي را كه دارند پشت سر بگذارند يا اينكه از كسي جواب 

منفي شنيده اند و حالا حتماً مي خواهند روي طرف را كم كند . با اين انگيزه ازدواج مي كند كه

 تحت فشار ديگران است . اين ازدواج تحميلي كه اين انگيزه خوبي نيست و خيلي مشكلات درست

 ميشود گاهي ديگراني نيستند و خود انسان به خودش تحميل مي كند مثلا ميخواهد روي طرف را كم

 كند و موارد متعد د ديگري عوامل خود تحميلي . قبلاً مي خوا سته با كسي ازدواج بكند  و نشده  و

 ارتباط را قطع كرده اما هنوز دلش پيش طرف است و طرف را هنوز دوست دارد ، ازدواج ميكند كه

 او را فراموش كند نه تنها مشكل حل نميشود يك مشكل هم اضافه ميشود . چون كسي كه دلش

 با ديگري است چطور ميتواند حقوق همسرش را رعايت كند . گاهي افسردگي حاد و شديد دارد يا

 دوقطبي است . ميگويد من ازدواج ميكنم كه افسردگي ام را از بين ببرم . نه اينطور نيست .

 ازدواج قرص روان پزشكي نيست كه مشكل شما را حل كند . او نياز به روان پزشك دارد .

 ديده ام با كسي ارتباط عاطفي برقرار كرده و ميخواهد ازدواج كند . مي بيند آدم خوبي نيست .

 ميگويد با او ازدواج ميكنم و بعد او را اصلاح ميكنم . زمان بدتر از اين است كه ميخواهد

دين و مذهب طرف را عوض كند . الان دو نفر در دانشگاه دل بهم داده اند بعد ميفهمند دو دين

 يا مذهب متفاوت هستند و ميگويند او را هم دين خود ميكنم . اين ها ريسك است و من صلاح

 نمي دانم ازدواج با اين انگيزه ها اشكال دارد . خوب است با آن انگيزه هاي كه عرض كرديم

 ازدواج كنيم . 

  آيا اگر كسي ، اصلا ً نخواهد ازدواج كند ، گناه كرده است ؟

 اگر منظوراز گناه ، معصيت باشد ، خير. گناه نكرده است . مگر اينكه بواسطه ازدواج نكردن

 به گناه بيفتد . فقهاء مي گويند : اگر كسي بواسطه ازدواج نكردن به گناه بيفتد ، واجب است 

 كه ازدواج كند . پس در اينجا واجب ميشود . اگر ازدواج نكند گناه كرده است .البته بوده اند

 از بزرگان و علما كه ازدواج نكرده اند . بعضي ها ميگويند چرا بعضي از علما ازدواج

نكرده اند ؟ مثلا  ميرزا حسن جلوه و ... اين ها ملاك ما نيستند . ملاك ما اهل بيت هستند .

علما سيره شخصي شان بوده است . هيچ كدام از اهل بيت نيستند كه ازدواج نكرده باشند .

پس اگر ازدواج نكند ، گناه نكرده است مگر اينكه بواسطه ازدواج نكردن ، دختربه گناه بيفتد .

 مجردي چه اشكالي دارد كه حتما بايد ازدواج كنيم ؟

اقتضاي طبيعت انسان اين جور است كه تنها نباشد . ومجرد نباشد . خداوند همه موجودات 

 را زوج آفريده است . قرآن ميفرمايد : سبحان الذي خلق ازواجا كلها مما تنبت الارض و

من انفسهم و ممالا يعلمون. حتي گياهان و حيوانات و انسان را زوج آفريده و حتي چيزهايي

را كه نميدانيد و بعداً آشكار مي شود . خداوند انسان را زوج آفريده و اقتضاي طبيعت انساني است .

 حالا ما در ازدواج دو نظريه داريم : نظريه نيازهاي مكمل و نظريه تشابه . اين است كه انسان ها در

ازدواج دنبال مكمل خودشان ميگردند . البته نميخواهيم نظريه افلاطون را بگوييم كه زن و مرد يكي

بودند و از هم جدا شدند و به دنبال نيمه گمشده خودش ميگردد .اين يك واقعيتي است . ما با ازدواج

 به كمال ميرسيم . خانمي نزد امام رضا (ع) آمدند و گفتند : من ازدواج نميكنم تا به كمال برسم و امام

گفتند : با ازدواج به كمال نميرسيد و اگر با مجردي  مي شد به كمال رسيد ، حضرت فاطمه (س)

ا زدواج نميكردند . پس اين اقتضاي انسان است . آقاي اريك فرو روانشناس  آلماني ميگويد :

انسان از لحظه اي كه بدنيا مي آيد تا به لحظه مرگ ، هر كاري ميكند ، براي رفع اين تنهايي است .

 شما وقتي مجرد ميمانيد گذشته از اين كه ضررهايي  دارد . خانواده تشكيل نمي شود ، به جامعه

لطمه ميزنيد و آسيب هاي فردي و اجتماعي در جامعه زياد ميشود ، جايگاه خانواده از بين ميرود .

 مثل غرب كه من خودم آنجا با چشم خودم ديده ام كه خانواده جايگاهي ندارد و اين مشكل غرب است .

 ممكن است كسي كه ازدواج ميكند به سمت گناه برود و حضرت رسول (ص) فرموده اند :

كسي كه ازدواج ميكند ، فقد احرز شطر دينه نصف دينش را حفظ ميكند . چون نصفي از

 مشكلات اجتماعي بخاطر غريزه جنسي است و نصف ديگر شهوت پرستي و پول پرستي

 وقدرت طلبي است . انسان با تأهل ، ايمان خودش را ارتقا ميدهد و در معرض فساد و آلودگي قرا ر

 نميگيرد .ازدواج اين قدر فوايد دارد كه ما ميگوييم خودتان را از اين فوايد محروم نكنيد و

 ازدواج كنيد . 

   من در سني هستم كه بايد ازدواج كنم و از طرفي احساس ميكنم ميتوانم با تزكيه نفس و

 تقوي اين را عقب بيندازم ميخواهم نظر ايشان را بدانم .

درست است كه يكي از انگيزه هاي ازدواج ارضاع غرايز جنسي است ولي همه اش اين نيست .

 و فايده زياد دارد . ايشان جوان متدين و خوب ميگويند : اگر فقط براي ارضاع غرايز جنسي باشد

 من ميتواننم با تقوي و روزه جلوي اين غرايز را بگيرم . پس چه لزومي دارد كه ازدواج كنم ؟

 نخير. هدف از ازدواج فقط ارضاع غرايز نيست . در ازدواج انسان به كمال ميرسد .

 احساس شخصيت بيشتر ميكند . انسان متاهل را بيشتر درجامعه تحويل ميگيرند .

احساس مسئوليتش بيشتر ميشود . احساس آرامش ميكند . اين انگيزه خوبي براي ازدواج است .

 در روانشناسي ، ما ميگوييم براي آرامش ، با فاميل هايتان رفت و آمد كنيد . وقتي ازدواج ميكنيد

فاميل هاتان بيشترميشوند . آمار خودكشي مجردها بيشتر از متاهل ها است . اين فكر را از سرتان

 بيرون كنيد . 

   شما گفته بوديد با ازدواج به تكامل مي رسيد .آقاي دهنوي سري به دادگاه خانواده بزنيد

و تكامل را ببينيد . اين اعتراضي به عرايض بنده است كه گفتم : جوانان ، ازدواج كنيد تا به تكامل برسيد .

ايشان فرموده اند شما به دادگاه خانواده سري بزنيد تا تكامل را ببينيد . خدمت اين بزرگوار

 عرض ميكنم ما اين ها را ميدانيم . و از وضعيت دادگاه خانواده اطلاع  داريم . و صحبت اين آقا ،

مويد همه حرفهاي بنده است .آنها چون درست ازدواج نكردند به كمال نرسيدند و به دادگاه خانواده

رسيدند . اگر اين نكاتي را كه عرض كردم و عرض خواهم كرد ، رعايت كنيم چرا به دادگاه خانواده

برسيم ؟ برويد و بپرسيد كه شما چرا كارتان به اينجا رسيده ؟ حتما ميگويند : بحث عشق هاي

 اتوبوسي يا دوستي عشقهاي گنا ه آلود بوده يا كفويت را رعايت نكرده اند يا ازدواج شتاب زده

 يا تحميلي بوده يا خود تحميلي بوده . براي ازدواج درست ، بايد همه اين نكات را رعايت كنيد .

البته ما پيامك هايي هم داريم كه ميگويند : ما به آرامش رسيده سايت ايم يا از فقر نجات پيدا كرده ايم

و اين ها هم بوده است .

شما ميگوييد ازدواج كنيد تا به كمال برسيد . من ميگويم به كمال برسيد تا ازدواج مناسبي

داشته باشيد .  نظر شما در اين ارتباط چيست ؟

اگر منظورشان اين است تا به كمال مطلوب نرسيده ايد ، ازدواج نكنيد ، ما اين را قبول داريم و

 حرف خيلي درستي است . ما نظرمان اين است كه بايد شرايط مطلوب نسبي را داشته باشيد .

 اگر نداشته باشيد ، برايتان مشكلاتي ايجاد مي شود . قبلا اشاره كردم ، رشد فكري ، رشد روحي و

 شخصيتي ، بلوغ فكري ، استقلال فكري . اين ها چيزهايي است كه انسان حتما بايد داشته باشد .

 اگر منظور ايشان اين است . ما هم قبول داريم . ولي اگر منظورشان اين است كه به كمال برسند

 تا ازدواج مناسبي داشته باشيند  يعني همان كمال الهي است . نه ما اين را قبول نداريم .

 اين يك شعار آرمان گرايانه و ايده آلي است . كه متاسفانه خيلي مشكل درست كرده است .

 بويژه اين شعارها مال خانم ها است كه من تا به كمال نرسم ، ازدواج نمي كنم .

 و ازدواج نكرده اند همسان يابي و فرصت ها را از دست داده اند و اين خطرناك است .

خانمي نزد امام رضا (ع) رسيدند و گفتند : من مي خواهم با مجردي به كمال برسم .

 آقا فرمودند : اين كار را نكن . ازدواج كن تا به كمال برسي . چون اگر اينطور بود ،

 حضرت فاطمه (س) ازدواج نمي كرد . و اگر راه رسيدن به كمال مجردي بود ،

 ايشان ازدواج نمي كردند . من تقاضا مي كنم مواظب اين عقايد آرماني باشيد .

 در روانشناسي آرمان گرايي يك اختلال است . نكند دختران خوبم با اين اختلالات ،

ازدواجشان را به تاخير بيندازند .


چرا عشق را انكار مي كنيد ؟

خير . ما عشق را انكار نمي كنيم . زندگي بدون عشق معني ندارد و لي چه عشقي ؟

و جايگاه عشق را خواهيم گفت . حالا بحثمان اين است كه شما عاشق شده ايد .

 روايت از رسول اكرم (ص) است كه عشق چيزي ، انسان را كرو كور مي كند .

 ما مي گوييم حواستان باشد كه اين را به ازدواج وصل مي كنيد. بعد از محرميت اين عشق ،

 سرد مي شود و عقل مي آيد . اين عشق هاي آتشين بخاطر اين شيرين است كه باهم نيستند

 و بايد پنهاني همديگر را ببينند وبهم نرسيده اند . اينكه ايشان نامحرمشان هستند و شيطان

هم وارد بحث ميشود ، شيرين است . زين حب الشهوات . و اينكه انسان منع ميشود .

 اين ها شيرين است . وقتي شما بهم مي رسيد ، شيريني آن تمام مي شود .

شما تا بحال فكر كرده ايد فيلم تايتانيك چرا تايتانيك شد ؟ زيرا در اين فيلم ، عاشق و معشوق

 بهم نرسيدند . اگر بهم مي رسيدند اين قدر رمان ها و داستان ها نوشته نمي شدند .

 شيريني آن عشق ، بخاطر اين بود كه بهم نرسيدند . اگر بهم مي رسيدند ديگر عشقي نبود .

 بعد از اينكه يهم رسيدند ، چشمها باز ميشود و تازه مي بيند كه طرف ، شرايط لازم را ندار د .

 تمام هم و غم ما اين است كه داريم مي بينيم جوانان ما ، از اين مسئله لطمه خورده اند .

 اگر شما توانستيد عاشق بشويد و كرو كور نشويد ، ما آنجا با عشق شما مخالف نيستيم .

 اين اتفاق بندرت مي افتد و استثنا است و معلوم نيست شما از اين مورد ، استثنا باشيد .

 عشقي كه بعد از محرميت ايجاد ميشود بي شائبه است و ميتواند در زندگي ستون باشد . 

    اينكه شما حديثي فرموديد كه با ازدواج نيمي از دين كامل ميشود . آيا اين حديث در همه جا مصداق دارد يا در همان زمان و شرايطي كه حضرت به آن جوان فرمودند ، مصداق دارد ؟

گذشته از اين حديث كه بحث ديگري دارد . در تحقيقات نشان داده كه منشأ نيمي از جرايم ،

 غرايز جنسي است و نيم ديگر بخاطر چيزهاي ديگر . حضرت رسول (ص) فرمودند :

 جوان عذب ازدواج كند تا نصف دينش كامل شود . جلوي  نصفي از ناهنجاري ها گرفته ميشود .

چون نصفش به غرايز جنسي بر ميگردد . در مجلات ببينيد نصف قتل ها ، منشا آن غريزه

 جنسي بوده است . چقدر        بي حرمتي ها و خيانت ها . متاسفانه خانمي بخاطر غرايز

 جنسي به خانواده اش خيانت كرده است . نصف ديگر قدرت و پول پرستي و شكم پاره گي

 است . اين كه ازدواج كنيد تا نصف دينتان كامل بشود ، ربطي به صدر اسلام و الان ندارد .

 و براي چندين سال بعد هم كه بخواهند زندگي كنند ، اين صادق است . البته من سعي مي كنم

 احاديثي را بگويم كه سنديت داشته باشد . البته اين روايات و احاديث ، ضروريت ازدواج

 را نشان مي دهد . 


 مي خواهم بدانم جايگاه عشق در زندگي كجاست ؟

عشق يعني محبت قوي و شديد . مرتبه اعلي محبت را عشق مي گويند . عشق مرتبه اعلي 

پسر  و عالي محبت است و فطري مي باشد . در انسان فطري و غريزي است . هيچ كس نميتواند

 عشق را رد كند . ما نميتوانيم منكر عشق بشويم . چون فطري و غريزي است . و خدا قرار

 داده است . آيه بيست و يك سوره مباركه روم مي فرمايد : از نشانه هاي خدا اين است كه

 از جنس خودتان برايتان زوج هايي آفريد كه در كنار او آرام بگيريد و بين شما مودت قرار داديم .

 يعني عشق و دوستي قرار داديم پس ما نميتوانيم آن را انكار كنيم . اين يك واقعيتي است و

 چرا خدا آن را قرار داده ؟ براي ازدواج . اگر اين كشش نبود كسي صيغه بسمت ازدواج نمي رفت و

 خانواده تشكيل نمي شد. اين درست مثل غرايز ديگر است مثل غرايز جنسي . يعني يك نياز

 جنسي كه غريزي است و خدا قرار داده و اكتسابي نيست . اين هم براي بقاي نسل است .

 عشق هست و وجود دارد مثل غريزه جنسي و همانطور كه غريزه جنسي را كنترل مي كنيد ،

 عشق را هم مي توان كنترل كرد . انسان بايد تا زمان خواستگاري اين عشق را كنترل كند .

 حالا مي گويند چه اشكالي دارد قبل از خواستگاري عاشق بشوييم . همان مشكلاتي كه عرض

 كردم دارد . شما عاشق مي شويد و در همين سالهاي عاشقي اختلال در زندگيتان ايجاد ميشود .

 آيا عاشقي را پيدا كرده ايد كه بتواند خوب درس بخواند . عاشقي را پيدا كرده ايد كه سر كار،

حواسش جمع باشد و بتواند خوب كار كند .دائم معشوق در ذهن عاشق است . خود اين قضيه كه

در خانواده هاي ايراني آن را قبيح مي دانند و استرسها  و هيجانات روحي به دنبال دارد .

بعلاوه اگر به ازدواج منتهي نشود شكست روحي بحساب مي آيد . و اگر به ازدواج منتهي شود

 معمولا كر و كور مي شوند و دست از اصول و شرايطشان دست بر مي دارند ووقتي وارد زندگي

 مي شوند چون عاطفه خرج كرده اند ، كم مي آورند . بنظر من ، شما بايد يك قفل به دروازه قلبتان

 بزنيد و اين در را به روي هر كسي باز نكنيد . و در هر زماني باز نكنيد . بگذاريد آن را به موقع

باز كنيد . البته منظور ما همان عشق هاي پاك و مقدس است كه جوانان مي گويند . و اين مشكلات

عشق هاي مقدس است و عشق هاي آلوده را كه اصلا نبايد نام آن را عشق گذاشت . و هوس است و

 به  تعبير مولانا عشق كز پي رنگي بود عشق نبود عاقبت ننگي بود . كه اين هوسها زندگي را نابود

 مي كند و چقدر دختراين را داشتيم كه بنام عشق هوسبازي مي كنند و نام عشق را كثيف مي كنند .

شما كه به خواستگاري مي رويد ميتوانيد دروازه دلتان را باز كنيد . آنجا اشكالي ندارد .

همه جوانان ما ازدواج مي كنند طرف را هم نديده اند . وقتي به خواستگاري مي روند ،

عشق ايجاد ميشود و بعد دوران عقد بستگي شان ، كه مثل دو كبوتر عاشق عشق ورزي مي كنند .

 و كنار هم هستند و ديگر حتي فوتبال بين المللي هم برايشان مهم نيست . هر جا مي روند با هم و

 دركنار هم هستند . اين عشق است . بزرگان ما را ببينيد كه عاشق همسرشان بودند . مثل علامه

 طباطبايي و پرفسور حسابي . بروييد در بزرگان حوزه و دانشگاه و تحقيق كنيد كه چند نفر از آنها

 قبل از ازدواج ، عاشق همسرشان بوده اند . ماحصل صحبت ما اين است كه عاقلانه ازدواج كنيد و

عاشقانه زندگي كنيد .

آيا فقط آقايان حق عاشق شدن دارند يا خير ؟

در زمان خواستگاري ، بايد دروازه قلب باز شود و فرقي نمي كند خانم يا آقا همديگر را مي بينند

 و عاشق مي شوند . در اينجا من يك هشدار بدهم وقتي شما به خواستگاري  مي روييد يا به

 خواستگاري شما مي آيند ، اگر همديگر را قبلا نديده باشيد ، سه حالت پيش مي آيد . يكي اينكه

در همان نگاه اول عاشق همديگر ميشوند . يكي ممكن است همديگر را مي بينند يك حالت نفرت

 در آنها ايجاد شود . حالت ديگر اينكه نه طرف برايتان جاذبه دارد و نه دافعه و يك حالت بي تفاوتي .

 هشدار من اين است كه اگر در همان اول عاشق شديد ، دست از اصولتان بر ندارد . اين عشق

با آن عشق كور و بدون نظارت خانواده ، خيلي فرق مي كند . ما دغدغه مان اين است كه نكند دست

از خواسته هايشان بر دارند وگرنه عاشق شدن در اينجا اشكالي ندارد . خانمي مي فرمودند :

قبل از اينكه خواستگار بيايد من چهل سوال نوشته بودم كه بپرسم . وقتي او را ديدم چنان شيفته

 اش شدم كه اصلا سوالي نكردم .اين خيلي خطرناك است . و اگر حالت دوم است يعني طرف را كه

ديدي حالت نفرت داشتيد حتي همه شرايط مطلوب را هم دارا باشد ، تقاضا مي كنم با ايشان ازدواج

 نكنيد . بعضي بزرگان مي گويند كه ببين چههمسان يابي دختر خوبي است تو ازدواج كن خدا عشق را ايجاد

 مي كند . اين حرف غلطي است . چون شما از طرف بدتان آمده است ، اگر تمام شرايط شما را

هم داشته باشد،   عشق ايجاد نخواهد شد . پس اين كا را نكنيد . اين كار خطرناك است و يكي از

 عوامل ازدواج هاي خودتحميلي است  و اگر حالت سوم بود و طرف همه شرايط نسبي شما را دارد

 ولي شما نسبت به طرف بي تفاوت هستيد . در اينجا شما بگوييد بله . در اينجا خدا عشق را ايجاد

 مي كند . اگر بزرگتر ها منظورشان اين است كه در اينجا عشق بوجود مي آيد ، ما هم اين را قبول

 داريم . در اينجا نود و پنج درصد خداوند عشق را ايجاد كرده است .

من از پدرها و مادر ها تقاضا مي كنم فرزندان را تحت فشار قرار ندهند ولي تجربياتشان را در اختيار

 آنها قرار دهند .

جايگاه عشق در ازدواج كجاست و آيا بايد اول عاشق بشوييم و بعد ازدواج كنيم؟

عشق بصورت فطري است و خداوند آن را در ما قرار داده است . آيه شريفه مي فرمايد:

 يكي از نشانه هاي خدا براي شما اين است كه از جنس خودتان همسراني برايتان آفريده است

و بين شما همسران مودت يعني عشق و رحمت قرار داد . من فكر مي كنم ما از اين آيه مي توانيم

 برداشت كنيم كه عشق بعد از ازدواج بوجود مي آيد . مي توان با اطمينان گفت : پيامبر اكرم و

 امامان ما ، هيچ كدام قبل از ازدواج ، عاشق همسرانشان نبودند . ولي بعد از ازدواج عشق ورزي

 و محبت مي كردند . نمونه بارز آن پيامبر است كه چقدر حضرت خديجه را دوست داشتند و چقد ر

 مهرورزي مي كردند و آنقدر خديجه را دوست داشتند كه نام فرزندشان را ، هم نام مادر خديجه

 يعني فاطمه گذاشتند . حضرت فاطمه (س) و حضرت علي (ع) هم مثل دو كبوتر عاشق بودند و

 عشق ورزي مي كردند . مي توان گفت : جايگاه عشق بعد از محرميت است . البته يك نكته را

هم عرض كنم . الان آقا به خواستگار خانم مي روند و دراولين برخورد به دل همديگر مي نشينند و

 محبتي هم ايجاد مي شود . ميتوان اين را هم يك درجه پايين عشق ناميد . اين اشكال ندارد .

ما نمي خواهيم سخت بگيريم . ولي جوانان حتما دقت كنند كه تا اين فرايند به جاي خاصي نرسيده ،

 مواظب اين درجه عشق باشند . چون ممكن است دست از اصولشان بردارند . و ديگر اينكه اگر اين

 خواستگاري به سرانجام نرسد ، احساس سرخوردگي و شكست عاطفي مي كنند . نكته ديگر اينكه

 جايگاه عشق بعد از ازدواج است . حالا اگر اين فرد منظورش عشق هاي قبل از محرميت و در

اتوبوس و دانشگاه و خيابان است ، من با اين عشق ها مخالف هستم . نكته اش هم اين است كه

 اين ها عاشق ظاهر هم ديگر مي شوند چون از اصول هم خبر ندارند . كر و كور مي شوند .

 روس ها ضرب المثلي دارند كه مي گويد : عشق و نابينايي خواهران دوقلو هستند . وقتي كر و كور

 مي شوند ، دست از اصول خود برمي دارند .آلماني م يگويند : آدم عاشق گل رز را بدون خار مي بيند .

 ضرب المثل ديگري دارند كه مي گويد : ما عاشق زيبا نمي شويم اول زيبايي را در معشوق مي بينيم .

 لذا بلغارها مي گويند : معشوقه زشت وجود ندارد . او از نظر عاشق زيباست . به مجنون گفتند كه

 اين ليلي خيلي زشت است . او گفت : شما بياييد ليلي را از چشم من ببينيد . ليلي ملكه زيبايي است .

همسان

عزيزان مراقب باشند در زندگي مراقب عشق هاي اين چنيني نشوند . مشكل ايجادمي كند .

 بدبختي اين است كه اين عشق تا وصال ادامه پيدا مي كند و بعد از وصال از بين مي رود .

 اگر اين عشق ادامه پيدا مي كرد ، مي گفتيم : بخاطر اين عشق  ، همه بدبختي ها و مشكلات را تحمل

  مي كنيم . ولي اين عشق دفع مي شود . چيني ها مي گويند : وصال مدفن عشق است .

عشق كه دفع شد ، احساس مي رود و عقل مي آيد ، چشمها و گوشها باز مي شود و   مي بينند به درد

همديگر نمي خورند و در دو دنياي متفاوت هستند . و مشكلات بعدي ايجاد مي شود . نيازي نيست كه

 شما عاشق بشويد . بر اساس اصول ازدواج كنيد و بعد عاشق بشويد . در 95 درصد ازدواج ها عشق

ايجاد مي شود . ما مي گوييم در قلبتان را به روي هركسي باز نكنيد. در خواستگاري ، در قلبتان را باز

كنيد .

منبع: http://hosseindehnavi.blogfa.com/page/sokhanrani1

تاكنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد