من مفصل راجع همسان همسان يابي به ضرورت صيغه همسان يابي لزوم سايت همسريابي ازدواج عشق صحبت كرده ام چه مباحثي در باب ضرورت ازدواج وجود دارد ؟
من مفصل راجع به ضرورت لزوم ازدواج صحبت كرده ام . در چند جمله مختصراً عرض ميكنم.
ازدواج اقتضاي طبيعت انسان است و خداوند انسان را به گونه اي خلق كرده كه دنبال زوج مي رود
سبحان الذي خلق الازواج كل ها : منزه است خدايي كه موجودات را زوج آفريده . حيوانات و گياهان
و حتي در جمادات هم اين زوجيت وجود دارد كساني كه ازدواج نمي كنند به هر حال ضررهايي را متحمل
ميشوند و از فوايدي محروم ميشوند مثلا كسي كه ازدواج نميكند طبيعي است كه تشكيل خانواده هم
نمي دهند و وقتي خانواده تشكيل نشد اساس خانواده و بنيان خانواده متزلزل ميشود و به تبع آن جامعه
متزلزل ميشود . چون جامعه را هم خانواده تشكيل ميدهد و اين يك ضرورت است و همان مشكلي
است كه الان غرب با آن مواجه است . زمينه شرارت در مجردها بيشتر است البته منظور ما اين
نيست كه خداي نا خواسته آدمهاي مجرد شرور و اهل گناه هستند . نه عرض كردم زمينه .
لذا ما گاهي مجردهايي داريم كه خيلي هم از نظر معنوي بالاتر از متأهل ها هستند و برعكس خيلي
متاهل هايي داريم كه پرهيزكاري را رعايت نميكنند . زمينه شرارت در مجردها بيشتر است .
رسول گرامي خطاب به شخصي به نام عكاف فرمودند : عكاف ازدواج كن و گرنه تو از گناهكاران
خواهي بود . در مورد زمينه شرارت فرمودند : شرورترين امت من عذبها هستند .
اينها ضررهاي ازدواج نكردن است و ازدواج چقدر فايده دارد. ازدواج باعث حفظ دين و
ارتقاء ايمان ميشود . چقدر روايت داريم صواب نماز متاهل ار مجرد بيشتر است . غير از اين
آرامشي كه انسان پيدا ميكند . من از جنس خودتان زوج هايي آفريدم تا در كنار هم آرامش گيريد.
افراد مجرد ، بويژه خانم ها اين آرامش و امنيت رواني را از دست ميدهند . و خانم هاي خيلي
بدنبال امنيت رواني هستند و اين با ازدواج امكان پذير است . شخصيتي كه جامعه به شخص
متاهل ميدهد بيشتر است . فرد متاهل در جامعه مورد تكريم قرار ميگيرد و جامعه بيشتر او را
قبول دارد و انسان ارتقا پيدا ميكند احساس مسئوليت بيشتري بر دوششان آمده است و اگر
خداوند هم فرزندي بدهد تعداد افرادي كه مسئوليت در مقابل آنها داريم ، بيشتر است .
استعدادهايشان را به كار ميگيرند و احساس هايي در انسان وجود دارد مثل محبت كردن ،
خوب اين با ازدواج امكان پذير عشق است وقتي ما ازدواج نكنيم به چه كسي مي خواهيم سايت همسريابي محبت كنيم .
البته مقداري به خواهر و پدر و مادر ولي بيشتر آن به همسر است . احساس مورد محبت قرا ر
گرفتن ، احساس تعلق داشتن به خانواده ها
انگيزه هايي كه مثلا براي اينكه بحرانهايي را كه دارند پشت سر بگذارند يا اينكه از كسي جواب
منفي شنيده اند و حالا حتماً مي خواهند روي طرف را كم كند . با اين انگيزه ازدواج مي كند كه
تحت فشار ديگران است . اين ازدواج تحميلي كه اين انگيزه خوبي نيست و خيلي مشكلات درست
ميشود گاهي ديگراني نيستند و خود انسان به خودش تحميل مي كند مثلا ميخواهد روي طرف را كم
كند و موارد متعد د ديگري عوامل خود تحميلي . قبلاً مي خوا سته با كسي ازدواج بكند و نشده و
ارتباط را قطع كرده اما هنوز دلش پيش طرف است و طرف را هنوز دوست دارد ، ازدواج ميكند كه
او را فراموش كند نه تنها مشكل حل نميشود يك مشكل هم اضافه ميشود . چون كسي كه دلش
با ديگري است چطور ميتواند حقوق همسرش را رعايت كند . گاهي افسردگي حاد و شديد دارد يا
دوقطبي است . ميگويد من ازدواج ميكنم كه افسردگي ام را از بين ببرم . نه اينطور نيست .
ازدواج قرص روان پزشكي نيست كه مشكل شما را حل كند . او نياز به روان پزشك دارد .
ديده ام با كسي ارتباط عاطفي برقرار كرده و ميخواهد ازدواج كند . مي بيند آدم خوبي نيست .
ميگويد با او ازدواج ميكنم و بعد او را اصلاح ميكنم . زمان بدتر از اين است كه ميخواهد
دين و مذهب طرف را عوض كند . الان دو نفر در دانشگاه دل بهم داده اند بعد ميفهمند دو دين
يا مذهب متفاوت هستند و ميگويند او را هم دين خود ميكنم . اين ها ريسك است و من صلاح
نمي دانم ازدواج با اين انگيزه ها اشكال دارد . خوب است با آن انگيزه هاي كه عرض كرديم
ازدواج كنيم .
آيا اگر كسي ، اصلا ً نخواهد ازدواج كند ، گناه كرده است ؟
اگر منظوراز گناه ، معصيت باشد ، خير. گناه نكرده است . مگر اينكه بواسطه ازدواج نكردن
به گناه بيفتد . فقهاء مي گويند : اگر كسي بواسطه ازدواج نكردن به گناه بيفتد ، واجب است
كه ازدواج كند . پس در اينجا واجب ميشود . اگر ازدواج نكند گناه كرده است .البته بوده اند
از بزرگان و علما كه ازدواج نكرده اند . بعضي ها ميگويند چرا بعضي از علما ازدواج
نكرده اند ؟ مثلا ميرزا حسن جلوه و ... اين ها ملاك ما نيستند . ملاك ما اهل بيت هستند .
علما سيره شخصي شان بوده است . هيچ كدام از اهل بيت نيستند كه ازدواج نكرده باشند .
پس اگر ازدواج نكند ، گناه نكرده است مگر اينكه بواسطه ازدواج نكردن ، دختربه گناه بيفتد .
مجردي چه اشكالي دارد كه حتما بايد ازدواج كنيم ؟
اقتضاي طبيعت انسان اين جور است كه تنها نباشد . ومجرد نباشد . خداوند همه موجودات
را زوج آفريده است . قرآن ميفرمايد : سبحان الذي خلق ازواجا كلها مما تنبت الارض و
من انفسهم و ممالا يعلمون. حتي گياهان و حيوانات و انسان را زوج آفريده و حتي چيزهايي
را كه نميدانيد و بعداً آشكار مي شود . خداوند انسان را زوج آفريده و اقتضاي طبيعت انساني است .
حالا ما در ازدواج دو نظريه داريم : نظريه نيازهاي مكمل و نظريه تشابه . اين است كه انسان ها در
ازدواج دنبال مكمل خودشان ميگردند . البته نميخواهيم نظريه افلاطون را بگوييم كه زن و مرد يكي
بودند و از هم جدا شدند و به دنبال نيمه گمشده خودش ميگردد .اين يك واقعيتي است . ما با ازدواج
به كمال ميرسيم . خانمي نزد امام رضا (ع) آمدند و گفتند : من ازدواج نميكنم تا به كمال برسم و امام
گفتند : با ازدواج به كمال نميرسيد و اگر با مجردي مي شد به كمال رسيد ، حضرت فاطمه (س)
ا زدواج نميكردند . پس اين اقتضاي انسان است . آقاي اريك فرو روانشناس آلماني ميگويد :
انسان از لحظه اي كه بدنيا مي آيد تا به لحظه مرگ ، هر كاري ميكند ، براي رفع اين تنهايي است .
شما وقتي مجرد ميمانيد گذشته از اين كه ضررهايي دارد . خانواده تشكيل نمي شود ، به جامعه
لطمه ميزنيد و آسيب هاي فردي و اجتماعي در جامعه زياد ميشود ، جايگاه خانواده از بين ميرود .
مثل غرب كه من خودم آنجا با چشم خودم ديده ام كه خانواده جايگاهي ندارد و اين مشكل غرب است .
ممكن است كسي كه ازدواج ميكند به سمت گناه برود و حضرت رسول (ص) فرموده اند :
كسي كه ازدواج ميكند ، فقد احرز شطر دينه نصف دينش را حفظ ميكند . چون نصفي از
مشكلات اجتماعي بخاطر غريزه جنسي است و نصف ديگر شهوت پرستي و پول پرستي
وقدرت طلبي است . انسان با تأهل ، ايمان خودش را ارتقا ميدهد و در معرض فساد و آلودگي قرا ر
نميگيرد .ازدواج اين قدر فوايد دارد كه ما ميگوييم خودتان را از اين فوايد محروم نكنيد و
ازدواج كنيد .
من در سني هستم كه بايد ازدواج كنم و از طرفي احساس ميكنم ميتوانم با تزكيه نفس و
تقوي اين را عقب بيندازم ميخواهم نظر ايشان را بدانم .
درست است كه يكي از انگيزه هاي ازدواج ارضاع غرايز جنسي است ولي همه اش اين نيست .
و فايده زياد دارد . ايشان جوان متدين و خوب ميگويند : اگر فقط براي ارضاع غرايز جنسي باشد
من ميتواننم با تقوي و روزه جلوي اين غرايز را بگيرم . پس چه لزومي دارد كه ازدواج كنم ؟
نخير. هدف از ازدواج فقط ارضاع غرايز نيست . در ازدواج انسان به كمال ميرسد .
احساس شخصيت بيشتر ميكند . انسان متاهل را بيشتر درجامعه تحويل ميگيرند .
احساس مسئوليتش بيشتر ميشود . احساس آرامش ميكند . اين انگيزه خوبي براي ازدواج است .
در روانشناسي ، ما ميگوييم براي آرامش ، با فاميل هايتان رفت و آمد كنيد . وقتي ازدواج ميكنيد
فاميل هاتان بيشترميشوند . آمار خودكشي مجردها بيشتر از متاهل ها است . اين فكر را از سرتان
بيرون كنيد .
شما گفته بوديد با ازدواج به تكامل مي رسيد .آقاي دهنوي سري به دادگاه خانواده بزنيد
و تكامل را ببينيد . اين اعتراضي به عرايض بنده است كه گفتم : جوانان ، ازدواج كنيد تا به تكامل برسيد .
ايشان فرموده اند شما به دادگاه خانواده سري بزنيد تا تكامل را ببينيد . خدمت اين بزرگوار
عرض ميكنم ما اين ها را ميدانيم . و از وضعيت دادگاه خانواده اطلاع داريم . و صحبت اين آقا ،
مويد همه حرفهاي بنده است .آنها چون درست ازدواج نكردند به كمال نرسيدند و به دادگاه خانواده
رسيدند . اگر اين نكاتي را كه عرض كردم و عرض خواهم كرد ، رعايت كنيم چرا به دادگاه خانواده
برسيم ؟ برويد و بپرسيد كه شما چرا كارتان به اينجا رسيده ؟ حتما ميگويند : بحث عشق هاي
اتوبوسي يا دوستي عشقهاي گنا ه آلود بوده يا كفويت را رعايت نكرده اند يا ازدواج شتاب زده
يا تحميلي بوده يا خود تحميلي بوده . براي ازدواج درست ، بايد همه اين نكات را رعايت كنيد .
البته ما پيامك هايي هم داريم كه ميگويند : ما به آرامش رسيده سايت ايم يا از فقر نجات پيدا كرده ايم
و اين ها هم بوده است .
شما ميگوييد ازدواج كنيد تا به كمال برسيد . من ميگويم به كمال برسيد تا ازدواج مناسبي
داشته باشيد . نظر شما در اين ارتباط چيست ؟
اگر منظورشان اين است تا به كمال مطلوب نرسيده ايد ، ازدواج نكنيد ، ما اين را قبول داريم و
حرف خيلي درستي است . ما نظرمان اين است كه بايد شرايط مطلوب نسبي را داشته باشيد .
اگر نداشته باشيد ، برايتان مشكلاتي ايجاد مي شود . قبلا اشاره كردم ، رشد فكري ، رشد روحي و
شخصيتي ، بلوغ فكري ، استقلال فكري . اين ها چيزهايي است كه انسان حتما بايد داشته باشد .
اگر منظور ايشان اين است . ما هم قبول داريم . ولي اگر منظورشان اين است كه به كمال برسند
تا ازدواج مناسبي داشته باشيند يعني همان كمال الهي است . نه ما اين را قبول نداريم .
اين يك شعار آرمان گرايانه و ايده آلي است . كه متاسفانه خيلي مشكل درست كرده است .
بويژه اين شعارها مال خانم ها است كه من تا به كمال نرسم ، ازدواج نمي كنم .
و ازدواج نكرده اند همسان يابي و فرصت ها را از دست داده اند و اين خطرناك است .
خانمي نزد امام رضا (ع) رسيدند و گفتند : من مي خواهم با مجردي به كمال برسم .
آقا فرمودند : اين كار را نكن . ازدواج كن تا به كمال برسي . چون اگر اينطور بود ،
حضرت فاطمه (س) ازدواج نمي كرد . و اگر راه رسيدن به كمال مجردي بود ،
ايشان ازدواج نمي كردند . من تقاضا مي كنم مواظب اين عقايد آرماني باشيد .
در روانشناسي آرمان گرايي يك اختلال است . نكند دختران خوبم با اين اختلالات ،
ازدواجشان را به تاخير بيندازند .
چرا عشق را انكار مي كنيد ؟
خير . ما عشق را انكار نمي كنيم . زندگي بدون عشق معني ندارد و لي چه عشقي ؟
و جايگاه عشق را خواهيم گفت . حالا بحثمان اين است كه شما عاشق شده ايد .
روايت از رسول اكرم (ص) است كه عشق چيزي ، انسان را كرو كور مي كند .
ما مي گوييم حواستان باشد كه اين را به ازدواج وصل مي كنيد. بعد از محرميت اين عشق ،
سرد مي شود و عقل مي آيد . اين عشق هاي آتشين بخاطر اين شيرين است كه باهم نيستند
و بايد پنهاني همديگر را ببينند وبهم نرسيده اند . اينكه ايشان نامحرمشان هستند و شيطان
هم وارد بحث ميشود ، شيرين است . زين حب الشهوات . و اينكه انسان منع ميشود .
اين ها شيرين است . وقتي شما بهم مي رسيد ، شيريني آن تمام مي شود .
شما تا بحال فكر كرده ايد فيلم تايتانيك چرا تايتانيك شد ؟ زيرا در اين فيلم ، عاشق و معشوق
بهم نرسيدند . اگر بهم مي رسيدند اين قدر رمان ها و داستان ها نوشته نمي شدند .
شيريني آن عشق ، بخاطر اين بود كه بهم نرسيدند . اگر بهم مي رسيدند ديگر عشقي نبود .
بعد از اينكه يهم رسيدند ، چشمها باز ميشود و تازه مي بيند كه طرف ، شرايط لازم را ندار د .
تمام هم و غم ما اين است كه داريم مي بينيم جوانان ما ، از اين مسئله لطمه خورده اند .
اگر شما توانستيد عاشق بشويد و كرو كور نشويد ، ما آنجا با عشق شما مخالف نيستيم .
اين اتفاق بندرت مي افتد و استثنا است و معلوم نيست شما از اين مورد ، استثنا باشيد .
عشقي كه بعد از محرميت ايجاد ميشود بي شائبه است و ميتواند در زندگي ستون باشد .
اينكه شما حديثي فرموديد كه با ازدواج نيمي از دين كامل ميشود . آيا اين حديث در همه جا مصداق دارد يا در همان زمان و شرايطي كه حضرت به آن جوان فرمودند ، مصداق دارد ؟
گذشته از اين حديث كه بحث ديگري دارد . در تحقيقات نشان داده كه منشأ نيمي از جرايم ،
غرايز جنسي است و نيم ديگر بخاطر چيزهاي ديگر . حضرت رسول (ص) فرمودند :
جوان عذب ازدواج كند تا نصف دينش كامل شود . جلوي نصفي از ناهنجاري ها گرفته ميشود .
چون نصفش به غرايز جنسي بر ميگردد . در مجلات ببينيد نصف قتل ها ، منشا آن غريزه
جنسي بوده است . چقدر بي حرمتي ها و خيانت ها . متاسفانه خانمي بخاطر غرايز
جنسي به خانواده اش خيانت كرده است . نصف ديگر قدرت و پول پرستي و شكم پاره گي
است . اين كه ازدواج كنيد تا نصف دينتان كامل بشود ، ربطي به صدر اسلام و الان ندارد .
و براي چندين سال بعد هم كه بخواهند زندگي كنند ، اين صادق است . البته من سعي مي كنم
احاديثي را بگويم كه سنديت داشته باشد . البته اين روايات و احاديث ، ضروريت ازدواج
را نشان مي دهد .
مي خواهم بدانم جايگاه عشق در زندگي كجاست ؟
عشق يعني محبت قوي و شديد . مرتبه اعلي محبت را عشق مي گويند . عشق مرتبه اعلي
پسر و عالي محبت است و فطري مي باشد . در انسان فطري و غريزي است . هيچ كس نميتواند
عشق را رد كند . ما نميتوانيم منكر عشق بشويم . چون فطري و غريزي است . و خدا قرار
داده است . آيه بيست و يك سوره مباركه روم مي فرمايد : از نشانه هاي خدا اين است كه
از جنس خودتان برايتان زوج هايي آفريد كه در كنار او آرام بگيريد و بين شما مودت قرار داديم .
يعني عشق و دوستي قرار داديم پس ما نميتوانيم آن را انكار كنيم . اين يك واقعيتي است و
چرا خدا آن را قرار داده ؟ براي ازدواج . اگر اين كشش نبود كسي صيغه بسمت ازدواج نمي رفت و
خانواده تشكيل نمي شد. اين درست مثل غرايز ديگر است مثل غرايز جنسي . يعني يك نياز
جنسي كه غريزي است و خدا قرار داده و اكتسابي نيست . اين هم براي بقاي نسل است .
عشق هست و وجود دارد مثل غريزه جنسي و همانطور كه غريزه جنسي را كنترل مي كنيد ،
عشق را هم مي توان كنترل كرد . انسان بايد تا زمان خواستگاري اين عشق را كنترل كند .
حالا مي گويند چه اشكالي دارد قبل از خواستگاري عاشق بشوييم . همان مشكلاتي كه عرض
كردم دارد . شما عاشق مي شويد و در همين سالهاي عاشقي اختلال در زندگيتان ايجاد ميشود .
آيا عاشقي را پيدا كرده ايد كه بتواند خوب درس بخواند . عاشقي را پيدا كرده ايد كه سر كار،
حواسش جمع باشد و بتواند خوب كار كند .دائم معشوق در ذهن عاشق است . خود اين قضيه كه
در خانواده هاي ايراني آن را قبيح مي دانند و استرسها و هيجانات روحي به دنبال دارد .
بعلاوه اگر به ازدواج منتهي نشود شكست روحي بحساب مي آيد . و اگر به ازدواج منتهي شود
معمولا كر و كور مي شوند و دست از اصول و شرايطشان دست بر مي دارند ووقتي وارد زندگي
مي شوند چون عاطفه خرج كرده اند ، كم مي آورند . بنظر من ، شما بايد يك قفل به دروازه قلبتان
بزنيد و اين در را به روي هر كسي باز نكنيد . و در هر زماني باز نكنيد . بگذاريد آن را به موقع
باز كنيد . البته منظور ما همان عشق هاي پاك و مقدس است كه جوانان مي گويند . و اين مشكلات
عشق هاي مقدس است و عشق هاي آلوده را كه اصلا نبايد نام آن را عشق گذاشت . و هوس است و
به تعبير مولانا عشق كز پي رنگي بود عشق نبود عاقبت ننگي بود . كه اين هوسها زندگي را نابود
مي كند و چقدر دختراين را داشتيم كه بنام عشق هوسبازي مي كنند و نام عشق را كثيف مي كنند .
شما كه به خواستگاري مي رويد ميتوانيد دروازه دلتان را باز كنيد . آنجا اشكالي ندارد .
همه جوانان ما ازدواج مي كنند طرف را هم نديده اند . وقتي به خواستگاري مي روند ،
عشق ايجاد ميشود و بعد دوران عقد بستگي شان ، كه مثل دو كبوتر عاشق عشق ورزي مي كنند .
و كنار هم هستند و ديگر حتي فوتبال بين المللي هم برايشان مهم نيست . هر جا مي روند با هم و
دركنار هم هستند . اين عشق است . بزرگان ما را ببينيد كه عاشق همسرشان بودند . مثل علامه
طباطبايي و پرفسور حسابي . بروييد در بزرگان حوزه و دانشگاه و تحقيق كنيد كه چند نفر از آنها
قبل از ازدواج ، عاشق همسرشان بوده اند . ماحصل صحبت ما اين است كه عاقلانه ازدواج كنيد و
عاشقانه زندگي كنيد .
آيا فقط آقايان حق عاشق شدن دارند يا خير ؟
در زمان خواستگاري ، بايد دروازه قلب باز شود و فرقي نمي كند خانم يا آقا همديگر را مي بينند
و عاشق مي شوند . در اينجا من يك هشدار بدهم وقتي شما به خواستگاري مي روييد يا به
خواستگاري شما مي آيند ، اگر همديگر را قبلا نديده باشيد ، سه حالت پيش مي آيد . يكي اينكه
در همان نگاه اول عاشق همديگر ميشوند . يكي ممكن است همديگر را مي بينند يك حالت نفرت
در آنها ايجاد شود . حالت ديگر اينكه نه طرف برايتان جاذبه دارد و نه دافعه و يك حالت بي تفاوتي .
هشدار من اين است كه اگر در همان اول عاشق شديد ، دست از اصولتان بر ندارد . اين عشق
با آن عشق كور و بدون نظارت خانواده ، خيلي فرق مي كند . ما دغدغه مان اين است كه نكند دست
از خواسته هايشان بر دارند وگرنه عاشق شدن در اينجا اشكالي ندارد . خانمي مي فرمودند :
قبل از اينكه خواستگار بيايد من چهل سوال نوشته بودم كه بپرسم . وقتي او را ديدم چنان شيفته
اش شدم كه اصلا سوالي نكردم .اين خيلي خطرناك است . و اگر حالت دوم است يعني طرف را كه
ديدي حالت نفرت داشتيد حتي همه شرايط مطلوب را هم دارا باشد ، تقاضا مي كنم با ايشان ازدواج
نكنيد . بعضي بزرگان مي گويند كه ببين چههمسان يابي دختر خوبي است تو ازدواج كن خدا عشق را ايجاد
مي كند . اين حرف غلطي است . چون شما از طرف بدتان آمده است ، اگر تمام شرايط شما را
هم داشته باشد، عشق ايجاد نخواهد شد . پس اين كا را نكنيد . اين كار خطرناك است و يكي از
عوامل ازدواج هاي خودتحميلي است و اگر حالت سوم بود و طرف همه شرايط نسبي شما را دارد
ولي شما نسبت به طرف بي تفاوت هستيد . در اينجا شما بگوييد بله . در اينجا خدا عشق را ايجاد
مي كند . اگر بزرگتر ها منظورشان اين است كه در اينجا عشق بوجود مي آيد ، ما هم اين را قبول
داريم . در اينجا نود و پنج درصد خداوند عشق را ايجاد كرده است .
من از پدرها و مادر ها تقاضا مي كنم فرزندان را تحت فشار قرار ندهند ولي تجربياتشان را در اختيار
آنها قرار دهند .
جايگاه عشق در ازدواج كجاست و آيا بايد اول عاشق بشوييم و بعد ازدواج كنيم؟
عشق بصورت فطري است و خداوند آن را در ما قرار داده است . آيه شريفه مي فرمايد:
يكي از نشانه هاي خدا براي شما اين است كه از جنس خودتان همسراني برايتان آفريده است
و بين شما همسران مودت يعني عشق و رحمت قرار داد . من فكر مي كنم ما از اين آيه مي توانيم
برداشت كنيم كه عشق بعد از ازدواج بوجود مي آيد . مي توان با اطمينان گفت : پيامبر اكرم و
امامان ما ، هيچ كدام قبل از ازدواج ، عاشق همسرانشان نبودند . ولي بعد از ازدواج عشق ورزي
و محبت مي كردند . نمونه بارز آن پيامبر است كه چقدر حضرت خديجه را دوست داشتند و چقد ر
مهرورزي مي كردند و آنقدر خديجه را دوست داشتند كه نام فرزندشان را ، هم نام مادر خديجه
يعني فاطمه گذاشتند . حضرت فاطمه (س) و حضرت علي (ع) هم مثل دو كبوتر عاشق بودند و
عشق ورزي مي كردند . مي توان گفت : جايگاه عشق بعد از محرميت است . البته يك نكته را
هم عرض كنم . الان آقا به خواستگار خانم مي روند و دراولين برخورد به دل همديگر مي نشينند و
محبتي هم ايجاد مي شود . ميتوان اين را هم يك درجه پايين عشق ناميد . اين اشكال ندارد .
ما نمي خواهيم سخت بگيريم . ولي جوانان حتما دقت كنند كه تا اين فرايند به جاي خاصي نرسيده ،
مواظب اين درجه عشق باشند . چون ممكن است دست از اصولشان بردارند . و ديگر اينكه اگر اين
خواستگاري به سرانجام نرسد ، احساس سرخوردگي و شكست عاطفي مي كنند . نكته ديگر اينكه
جايگاه عشق بعد از ازدواج است . حالا اگر اين فرد منظورش عشق هاي قبل از محرميت و در
اتوبوس و دانشگاه و خيابان است ، من با اين عشق ها مخالف هستم . نكته اش هم اين است كه
اين ها عاشق ظاهر هم ديگر مي شوند چون از اصول هم خبر ندارند . كر و كور مي شوند .
روس ها ضرب المثلي دارند كه مي گويد : عشق و نابينايي خواهران دوقلو هستند . وقتي كر و كور
مي شوند ، دست از اصول خود برمي دارند .آلماني م يگويند : آدم عاشق گل رز را بدون خار مي بيند .
ضرب المثل ديگري دارند كه مي گويد : ما عاشق زيبا نمي شويم اول زيبايي را در معشوق مي بينيم .
لذا بلغارها مي گويند : معشوقه زشت وجود ندارد . او از نظر عاشق زيباست . به مجنون گفتند كه
اين ليلي خيلي زشت است . او گفت : شما بياييد ليلي را از چشم من ببينيد . ليلي ملكه زيبايي است .
همسانعزيزان مراقب باشند در زندگي مراقب عشق هاي اين چنيني نشوند . مشكل ايجادمي كند .
بدبختي اين است كه اين عشق تا وصال ادامه پيدا مي كند و بعد از وصال از بين مي رود .
اگر اين عشق ادامه پيدا مي كرد ، مي گفتيم : بخاطر اين عشق ، همه بدبختي ها و مشكلات را تحمل
مي كنيم . ولي اين عشق دفع مي شود . چيني ها مي گويند : وصال مدفن عشق است .
عشق كه دفع شد ، احساس مي رود و عقل مي آيد ، چشمها و گوشها باز مي شود و مي بينند به درد
همديگر نمي خورند و در دو دنياي متفاوت هستند . و مشكلات بعدي ايجاد مي شود . نيازي نيست كه
شما عاشق بشويد . بر اساس اصول ازدواج كنيد و بعد عاشق بشويد . در 95 درصد ازدواج ها عشق
ايجاد مي شود . ما مي گوييم در قلبتان را به روي هركسي باز نكنيد. در خواستگاري ، در قلبتان را باز
كنيد .
منبع: http://hosseindehnavi.blogfa.com/page/sokhanrani1